چقدر این «قانون جذب» جواب می ده بی شرف. 

این چند روزی که گذشت بی نهایت به کامم بووووود . شرکت به صورت ناگهانی بنا به دلایلی از ۲ شنبه به مدت ۵ روز تعطیل اعلام شد . دقیقا در زمانی که من بهش احتیاج داشتم تا به انبوه کارای عقب افتاده برسم و واقعا هم کارای مثبتی کردم و باید به خودم جایزه بدم .  از اون موقع  تاحالا هم هرچی می خوام و تصورش می کنم همون جور می شه . خیلی بازی با مزه ای هستش .  

 سروشی باید تا قبل از عید از پایان نامه اش دفاع کنه . این یعنی اینکه زندگی ما دوباره یه جورایی وارد بحران فشار کاری می شود و باید خودمو براش آماده کنم . گاهی از زندگی که این همه «جاری» هستش راضیم و گاهی با خودم می گم کاش به جای این همه تکاپو کمی چیزای پوچ و ساده بیشتری داشتیم .  این سروش با این اخلاق و روحیه اش اگرچه بعضی وقتا بیچاره می کنه و آدم رو با سرعت باورنکردنی دنبال خودش می کشونه ولی مطمئنم باعث می شه که مسیر زندگیمون به جای اینکه تا آخرش یه خط افقی یکنواخت باقی بمونه به یه منحنی با شیب زیاد و حرکات سینوسی تبدیل بشه .  

از این که زندگیمو باهاش شریکم راضی ام .

دومین سالگرد

 

امروز دومین سالگرد عقدمونه که مصادف شده با عاشورا. البته ما تنبلا هیچ برنامه ای براش نداشتیم .  

قراره که دیگه ایشالله اینجوری نشه .  و از سالهای بعد با برنامه های توپس در خدمت شماییم .  البته در یونایتد استیتس آو امریکا . . .. .

سلااااام .

لیلی خانوم گل این روزها به شدت در مسیر بهبود خویشتن قدم برمی داره .  

نمونه اش این که رفته ناخن کاشته و بسی زیبا شده و از دست خودش بسی راضیه .  

نمونه دیگه اش اینه که با سلیقه تمام رفته برای خونه چیزای جینگول خوشگل خریده که هی نگاه می کنه و کیفشون رو می کنه .  

نمونه دیگه اش این که کرم های گرون قیمتی رو که کادو گرفته و داشتن یه گوشه خاک می خوردن رو با دقت تمام شب و صبح استفاده می کنه و پوستش به شکل قابل توجهی شاداب شده .  

یه نمونه دیگه اینکه  باور داره برای مسائلی که روی اعصابش راه میرن حتما راه حلی وجود داره و با برنامه ریزی سریع اونا رو از سر راه برمیداره. 

خوچحاااااااااااااااااااااااالیم .