روزانه ۱۱۳

ببینم برای بقیه بر و بچ پای تز هم پیش اومده که شبای آخر حس کنن  کارشون هیچ چیز بدردبخوری نداره؟ اصلا که چی ؟ حتما خیلی با سطح کار بقیه فرق داره و  . . . و  از این حرفا دیگه.  

این حس هر نیم ساعت یه بار میاد سراغم . اون وقت منم با مهارت استدلالی و منطق ردش می کنم و اونم میره پی کارش. بعدش چند دقیقه بعد میاد سراغم . . . خل شدم دیگه .  

پوسیدیم دوتایی توی خونه این چندوقت . ۲-۳ شب پیش به هوای پیاده روی رفتیم پارک پردیسان . من اولین باری بود که می رفتم . ما کلا زیاد پارک برو نیستیم .!!! خلاصه از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱ شب راه رفتیم . تازه اونم با کفشی که اصلا واسه این کار نبود ! اما خیلی خوش گذشت . این قدر توی راه حرف زدیم که هیچ کدوم نفهمیدیم این مدت چه جوری گذشت.!! همونجا بود که قصد کردیم فردا یا اقلا پس فردا دوباره بیایم . چون چند برابر اون وقتی که گذاشتیم انرژی دریافت کردیم.  

امممممممما از اونجایی که ما تنبل تشریف داریم هنوز نرفتیم . البته یه علتش هم پاره ای مشکلات جسمانی اینجانب بود. 

امیدواره امشب و فردا با همه توانم کار کنم . شنبه باید یه بخشی از کارمو تحویل بدم.  

 

راستی از هرکسی که این خطها رو می خونه خواهش می کنم برای یه دختر جوون که مبتلا به بیماری شده و با مشکل مالی هم مواجهه دعا کنه . ماجراش رو توی تاکسی شنیدم و هنوز خیلی تحت تاثیرم . بهش دسترسی ندارم اما می تونیم براش انرژی مثبت بفرستیم .

نظرات 9 + ارسال نظر
بهروز پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.novintasvir.blogsky.com/

نوین تصویر منتظر حضور سبز شماست.....

مهسا پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:27 ب.ظ http://gozare-omre-man.blogfa.com

سلام٬این صفحه از وبلاگت رو خوندم٬منم عاشق رفتن به پارکم ولی یکم مثل تو تنبل تشریف دارم ٬راجع به گربه خواستم خوابت رو تعبیر کنم که دیدم خودت تعبیر کردی٬چون کامل نمیشناسمت نمیتونم حرفی بزنم٬۱۰۸ تا خاطره دیگت رو هم میخونم و بعد نظر میدم به خاطر همین لینکت میکنم»خوشحال میشم به وبلاگ نوساز منم سر بزنی٬خدانگهدارت

فینگیل بانو پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:49 ب.ظ

لیلی جون منم دقیقا همین احساس رو موقع تز نوشتن داشتم حتی به نظرم همه همین فکر رو میکنن ولی میدونم که ارائه تز خیلی مهمه باید انقدر اعتماد به نفس داشته باشی که چیزی که به نظرت خیلی چرته رو جوری ارائه بدی که انگار خیلی کار مهمی کردی... والله من که بهترین دانشگاه ایران میرفتم ولی استادام سر جلسه اصلا به نظر میومد هیچی نمیفهمن برای همین بیشتر مهمه که نقش یک محقق ارزنده!!! رو چجوری بازی کنی...
در ضمن به نظرم چون آدم خودش خیلی وارد ماجرای تزش شده به نظرش مسخره میاد ولی از نگاه یه آدم دیگه اینجوری نیست

عسل اشیانه عشق چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:38 ق.ظ

سلام. ممنون که به وبلاگم میایی.
من اصلا پارک پردیسان رو دوست نداشتم. همسری هم هر روز میگفت بریم پارک پردیسان!
خوشحالم که قدرت تحملت بالا رفته.

حقدوست جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:23 ق.ظ http://www.bia2mofid.persianblog.ir

[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند][قلب][گل][گل]
[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند][قلب][گل][گل]
دوست عزیز؛ سلام
[گل][قلب]میلاد امام رئوف؛ حضرت رضا(علیه‌السّلام) بر شما مبارک[قلب][گل]
با مطالب جدید؛
.....«تبریک مبلاد ثامن الحجج امام رضا(ع)» [گل] [گل]
.....«پاسخ به شبهات دکتر یوسف القرضاوی بر ضد شیعه» [گل] [گل]
.....«احادیث بسیار زیبای هفته پنجاهم» [گل] [گل]
..... داستان بسیار زیبای«زنده شدن عکس شیر با دستور امام رضا(ع)» [گل] [گل]
در خدمت شما عزیز هستم.
[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند][قلب][گل][گل]
[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند][قلب][گل][گل]

سارا و سالار جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ب.ظ http://my-star-life.persianblog.ir

سلااااااااااااااااام دوست جون بی وفا
چرا دیگه نمینویسییییییییییییییی
نمیای پیش مااااااا؟[ناراحت]میدونم سرت شلوغه ولی خیلی وقته پیش ما نیومدیاااااااااا .اصلا نمیدونم مارو یادت میاد یانه؟بدو بیا که آپیم

مریم دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:06 ق.ظ http://ghoghnoos69.blogfa.com

سلام لیلی جان
اول از همه خاطرات عروسیتو خوندم
چند وقته از ازدواجت گذشته؟
خوشحال میشم همو بلینکونیم موافقی؟

جوینده! دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:48 ب.ظ http://www.secondsoflife.com

امروز ، دهم خرداد تولد برفینه!
نمی خوای بهش تبریک بگی؟

جوینده! دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ب.ظ http://www.secondsoflife.com

امروز ، دهم خرداد تولد برفینه!
نمی خوای بهش تبریک بگی؟

www.secondsoflife.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد