روزانه ؟؟؟ 101 خوبه؟

شتاب زندگیم رو به تعدیله. تازه می فهمم خودم رو بی دلیل در چه تنگناهایی قرار می دادم . موقعیت های سختی رو می آفریدم که می شه گفت نصف سختی هاش پرداخته ذهن خودم بود. احساس می کنم میشه راحت تر زندگی کرد و اتفاق خاصی هم نمی افته . حتی شاید چشمها مجال بیشتری پیدا می کنن که فرصت های زندگی رو شکار کنن. چشمامو بسته بودم داشتم می رفتم جلو اما نمی دونستم به کجا. ! فکر می کردم هر تخطی از این مسیر مستقیم نتیجه اش سقوطه . چرا مغزم داشت منجمد می شد؟ 

فقط 1 امید دیگه باقی مونده . چه مثبت و چه منفی بعدش اگه غلط نکنم روزگار روشن تری در راهه . چون تکلیفمون با خودمون روشنه .

نظرات 1 + ارسال نظر
مهسا شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:18 ب.ظ

چند وقته که نوشته هاتو می خونم
خیلی خوشحالم که الان فکرت این طوریه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد