نمی دونم چرا اینطوری شدم .! خدایا یه ذره به من آرامش و متانت عطا بفرما. حرفایی می زنم و رفتارایی می کنم که خودم بعدش خجالت می کشم . من هیچ وقت توی تمام این ۵-۶ سال این حسی رو که این روزها به سروش دارم نداشتم . نمی دونم چرا ازش طلبکارم و حس می کنم داره در حق من اجحاف می کنه . همه اون اصولی که در زندگی و روابط بهش اعتقاد داشتم و عمل می کردم دود شده رفته هوا . احساس من به سروش آسیب دیده . باید مداوا بشه .
سلام لیلی جونم
چقدر شرایطت مثل منه حتی مدل اسم وبلاگت هم مثل وبلاگه منه
عزیزم از لطفت ممنونم
امروز ۲ روز مونده به عروسیت
تروخدا این روزهای قشنگ رو برای خودت تلخ نکن
من و آرش هم دقیقا ۲ روز مونده به عروسیمون یه هو قاطی کردیم من فقط گریه می کردم و می گفتم من نمی خوام باهات عروسی کنم برو برو
چون خاطره ی بد و خیلی کوتاهی بود تو وبلاگم چیزی راجع بهش ننوشتم. این روزها اینقدر ادم عصبیه که هر رفتاری می کنه
دادوبیداد من هم ۲ ساعت طول کشید اما بعدش همه چی تموم شد دوباره خوب و عاشق بودم
به احساسات این روزهات زیاد گیر نده . من بهش می گم افسردگی قبل از ازدواج . خیلی ها اینجوری میشن
به هیچی فکر نکن
فقط بدون که روز عروسی برای تو آفریده شده برای اینکه تو شاد بشی
فقط لذت ببر
کرکره ی فکرت رو این چند روز بکش پایین
بیا و بنویس
و بدون همه ی آدما روزهای قبل عروسیشون همین وضعیته
شک نداشته باش