شکرگزاری

شکرگزارم که روزگار کم و بیش همونجوری پیش می ره که من تصویرسازی اش کردم .   

شکرگزارم که دارم یاد می گیرم کمتر مسائل کوچیک رو بزرگ کنم .  

شکرگزارم که بیشتر به اعصابم مسلطم و دربرابر موانع با سیاست تر رفتار می کنم . 

 

 شکرگزارم که میتونم  به سروشم هم کمک کنم که تجدید قوا کنه و دوباره احیا بشه.

  

شکرگزارم که می تونم خوبی ها و محبت های اطرافیانم رو پررنگ تر از رنجش ها ببینم.  

شکرگزارم که توانایی دارم که قانون راز رو در راستای آرزوهای سازنده ام به کار بگیرم.  

شکرگزارم که  دارم به خویشتن دلخواهم که ازش فاصله گرفته بودم برمی گردم. 

 

 

خدایا شکرت.

اولین سالگرد ازدواجمون

خدایا شکرت به خاطر شادی هایی که در این سال در کنار هم تجربه کردیم . هرچند لحظات سخت هم کم نبود . اما ما یک سال رو  زندگی زیر یک سقف کنار هم زندگی کردیم . چیزی که آرزوی بزرگمون بود . اگرچه ناکامی نیومدن ادمیشن دانشگاهها در اول سال جدید افسرده مون کرد و در کنار یه سری مسائل دیگه شرایط بدی رو رقم زد اما من به یمن و برکت سال ۸۸ به شدت ایمان دارم و مطمئنم سال تاثیرگذار و پربرکتی هستش برامون .  

برنامه ویژه ای واسه سالگردمون نداریم چون یک سری تدابیر مالی ایجاب می کنه که تا خیالمون راحت نشده صرفه جویی کنیم .  

از بعد از عید سر کار نرفتم و احتمالا فعلا نمی رم . دانشگاه رفتن و توی کتابخونه نت برداشتن بعد این همه وقت خیلی واسم لذت بخش بود. دارم یه سری نرم افزار مفید مربوط به کارم رو یاد می گیرم که تا ۲-۳ ماه دیگه که کارای تزم انجام شد و خواستم دوباره برم سرکار موقعیت های بهتری داشته باشم . ولی سرکار نرفتن بی نهایت حااال می ده . البته من همش مشغول کارام هستم اما همین که برنامه ات دست خودته و هر ساعتی دلت خواست می خوابی و بیدار میشی و استرس مسائل کاری رو نداری خیلی عالیه .از طرفی اینکه آخر ماه هیچ پولی انتظارتو نمی کشه اصلا خوب نیست. 

خدایا برای سروشم آرزوی سلامتی و برای عشقمون آرزوی شادابی می کنم .  

 

سروشم نیستش . ۵ روزه که رفته و ممکنه تا ۴-۵ روز دیگه هم برنگرده . ای دوری برای من مثبته . داشتم به خودم و اون خیلی آزار می رسوندم . یه وقتایی که متوجه زشتی های رفتارم که اوو رنجونده می شم با خودم می گم اگه این دفعه منو ببخشه و دوباره عاشقونه دوستم داشته باشه دیگه هرگز رفتارمو تکرار نمی کنم . تازگی ها فهمیدم که اون خیلی باشعورتر و فهمیده تر از منه . درک و شعورش اندازه یه مرد ۵۰ ساله است . شاید به خاطر همین من بعضی وقتا رفتارهایی در  نقش دختربچه دارم و به واکنش های پدرانه اون عادت کردم . این روزها یک چیز دیگه ای که فهمیدم اینه که اگرچه تا وقتی وجود داره شاید خیلی توی چشم نباشه ولی وقتی عشق کمرنگ بشه دیگه دست نیافتنی ترین چیزها هم شیرینی ندارن. فکر می کنم تا مرز از دست دادن عشق سروشم پیش رفتم اما به خودم اومدم . آدما شاید تحت خاصیت ارتجاعی بارها برنجن کمی دور بشن و باز برگردن ولی یه روزی ممکنه خاصیت الاستیک بشه پلاستیک وفاصله از دست رفته هیچ وقت جبران نشه .  

سروش بزرگترین نعمت زندگی منه . چرا این چند وقت اینقدر بی مهری کردم بهش ؟‌؟‌ 

خدایا من ناسپاسی هامو جبران می کنم .

چقدر این «قانون جذب» جواب می ده بی شرف. 

این چند روزی که گذشت بی نهایت به کامم بووووود . شرکت به صورت ناگهانی بنا به دلایلی از ۲ شنبه به مدت ۵ روز تعطیل اعلام شد . دقیقا در زمانی که من بهش احتیاج داشتم تا به انبوه کارای عقب افتاده برسم و واقعا هم کارای مثبتی کردم و باید به خودم جایزه بدم .  از اون موقع  تاحالا هم هرچی می خوام و تصورش می کنم همون جور می شه . خیلی بازی با مزه ای هستش .  

 سروشی باید تا قبل از عید از پایان نامه اش دفاع کنه . این یعنی اینکه زندگی ما دوباره یه جورایی وارد بحران فشار کاری می شود و باید خودمو براش آماده کنم . گاهی از زندگی که این همه «جاری» هستش راضیم و گاهی با خودم می گم کاش به جای این همه تکاپو کمی چیزای پوچ و ساده بیشتری داشتیم .  این سروش با این اخلاق و روحیه اش اگرچه بعضی وقتا بیچاره می کنه و آدم رو با سرعت باورنکردنی دنبال خودش می کشونه ولی مطمئنم باعث می شه که مسیر زندگیمون به جای اینکه تا آخرش یه خط افقی یکنواخت باقی بمونه به یه منحنی با شیب زیاد و حرکات سینوسی تبدیل بشه .  

از این که زندگیمو باهاش شریکم راضی ام .

دومین سالگرد

 

امروز دومین سالگرد عقدمونه که مصادف شده با عاشورا. البته ما تنبلا هیچ برنامه ای براش نداشتیم .  

قراره که دیگه ایشالله اینجوری نشه .  و از سالهای بعد با برنامه های توپس در خدمت شماییم .  البته در یونایتد استیتس آو امریکا . . .. .